وقتی درها بسته نبود!
یکی آمده پای کار و گفته که ماشین گل زده برای عروسی چند زوج جوان با من. آن یکی مشاوره حقوقی رایگان ارائه کرده و دیگری هم که پزشک است، خدمات رایگان بررسی سلامت به مراجعه کنندگان داشته و...
گروه جامعه؛ خبرگزاری فارس: محله «شریف» است، مردم «شریف» هستند و جامعه «شریف» است دغدغه اصلی اجرای برنامه ای با هدف پیوند میان جامعه و دانشگاه بود که در امتداد جشن 10 کیلومتری عیدغدیر در پایتخت برگزار شد. مدتی پیش از اجرای برنامه بین اهالی و کسبه محله و همسایه با دانشگاه صنعتی شریف فراخوان توزیع و از آنها دعوت شد تا در دانشگاهی که سالهاست با آن همسایه اند، برای دریافت غرفه و انجام کاری که برای عید ولایت امیرالمومنین(ع) در توان دارند اعلام آمادگی کنند. چیزی طول نکشید که 200 گروه تمایل نشان دادند. از میانشان 60 گروه برای برپایی بیش از 60 غرفه عیدانه و فرهنگی انتخاب شد. به زودی هم قرار است از نفرات برتر این عیدانه جامعه محور، محلی و دانشگاهی تجلیل شود.
جرقه کار از کجا بود؟
سال گذشته به دنبال التهاب اجتماعی ای که کشورمان داشت، پاییز و زمستان تلخی را پشت سر گذاشتیم و فیلم هایی از برخی دانشگاه ها و تعدادی از دانشجویان در فضای مجازی منتشر، پربازنشر و ذهنیت جامعه معطوف به دانشگاه شد. خیلی ها دلشان می خواست، بدانند آنچه در فیلم ها منتشر شده، عقیده کدام گروه از دانشجویان و تعدادشان چقدر است؟ اصلاً آنجا چه می گذرد و چرا لحن برخی دانشجویانی که با تکیه به نام و اعتبار دانشگاهشان به خودشان لقب «نخبه» می دادند، با ظاهر و ادبیاتی ناخوشایند ارزش های اجتماعی را زیر سئوال می برندند؟ پرسش های دیگری هم بود البته و دغدغه هایی. از جمله نگرانی والدینی که دوست نداشتند فرزندانشان درگیر آشوب و التهاب شوند و مایل بودند، درسشان را به خوبی بخوانند. همین دغدغه ها باعث شده تا گروهی از جوان های معتقد و دانشجو که از قضا پای کار برنامه های معنوی و فرهنگی هم هستند، خلاقیت به خرج دهند، رضایت دانشگاه و نهادهای مختلف را جلب کنند برای اجرای یک برنامه خوب در دانشگاه. این اتفاق در 22 بهمن سال گذشته افتاد، نیمه شعبان تکرار شد و دانشگاه شریف در سومین میزبانی خودش با رویکرد «دانشگاه فرزند جامعه و جامعه محور» است، میزبان حضور مردم شد.
اینجا حالتان را خوب کنید!
صحبت از جوانان دانشجوی خوش ذوق بود. همان جوانانی که یا جزو دانشجویان فارغ التحصیل این دانشگاه هستند یا در حال تحصیل. از ایده شان حمایت شده و شوقی به نام و آوازه ندارند. وقتی می خواهی با آنها گفتگو کنی، پیشنهاد می کنند با مدیر فرهنگی-اجتماعی دانشگاه که زیر مجموعه معاونتی با همین نام است، گفتگو کنیم. پیش از این با آنها در پویشی به نام «#فقط_بعشق_علی» آشنا شده بودیم که به صورت عمومی برنامه اجرا می کردند. حالا اما دانشگاه را محور برنامه هایشان قرار داده اند. خودشان با ما تماس گرفته اند و می گویند که برایشان مهم است، مردم بدانند درب دانشگاه به رویشان باز است و می توانند حالشان را از این به بعد در برنامه و فراخوان های بعدی دانشگاه خوب کنند. استقبال از این برنامه خوب بوده و همین که مردم پا به پای دانشجویانی که زمینه حضورشان را فراهم کرده اند، بساط شادمانی عید داشته اند و حالا می دانند در دانشگاه جامعه، شهر و محله شان چه می گذرد؟ جالب ترین بخش ماجرا به نظر می رسد.
قبولی عیدانه، بدون کنکور
عکس های مراسم را که بالا و پایین و نگاه می کنی، شور زیبایی که زیر پوست مردم دویده و چهره شان را خندان کرده به خوبی توجهت را جلب می کند. صرفاً مهمان برنامه نیستند که میزبان هم هستند. هر چندنفرشان با هم یا تکی، غرفه دارند. بساط شادی عید را پهن کرده اند. حال و هوای جالبی است. هر سال دانشجویان زیادی برای تحصیل در این دانشگاه با هم رقابت می کنند. رتبه های برتر کنکور هستند که می توانند اقبال درس خواندن در دانشگاه شریف را داشته باشند. حالا اما مردم محله و همسایه های دانشگاه، بدون کنکور قبول و پذیرفته شده اند برای میزبانی جشن غدیر.
به دنبال یک تصویر واقعی
با «مهدی طهماسبی»، مدیر فرهنگی-اجتماعی دانشگاه که یکی از همان دانشجویان فراری از نام معرفی می کند برای گفتگو، همکلام می شویم درباره اینکه این برنامه چه طور برگزار شد؟ چرا مردمی شدن دانشگاه دغدغه شان بوده و این جشن چه تاثیری داشته و قرار است برای فعالان مردمی این غدیر به یاد ماندنی چه کار کنند؟ می گوید: «اینجا مردم و دانشجویان دوشادوش و در کنار هم بودند. 10 غرفه ما دانشجویی بود. 2 غرفه هم برای دو مهمان دانشگاه «آزاد تهران مرکز» و «آل طه» داشتیم. الباقی غرفه ها را مردم اداره می کردند.» درباره تبدیل انتقاد به فرصت می گوید: «یکی از نقدهایی که تاحدی هم وارد بوده این بوده که بعضی گروه های دانشجویی و مردم دغدغه این را داشتند که چرا عموم نمی توانند به راحتی به دانشگاه رفت و آمد داشته باشند؟ چرا درب دانشگاه به روی عموم بسته است؟ دانشگاه اگر با مردم، محله و جامعه در تعامل نباشد، شاهد معایب و آفت هایی خواهیم بود. به خصوص اگر تعامل مناسبی با بافتی که در آن قرار دارد، نداشته باشد. سعی ما رفع این فاصله است. این، تصویر حقیقی تری از این فضاها به مردم می دهد.»
چه خبر؟ بیخبر نیستم!
«نیمه دوم سال قبل که آن وقایع در کشور رخ داد و کلیپ هایی از برخی دانشجویان در بعضی دانشگاه های کشور منتشر و رسانه ای شد، خیلی ناراحت بودیم. از اینکه انباشت آبرو و اعتبار چند دهه فعالیت درخشان یک دانشگاه، آن همه خاطره خوب جامعه از آن با یک حرکت چند دانشجو زیر سؤال برود واقعاً منصفانه نبود. مردم نگران می شوند که در دانشگاه چه خبر است؟ آیا این فضا برای تحصیل فرزندانشان به اندازه کافی علمی و امن به نظر می رسد؟» او این جملات را هم به حرف هایش اضافه می کند تا بگوید که مجریان برنامه سعی کرده اند اگر از این به بعد کسی خواست بپرسد از دانشگاه شریف چه خبر؟ همسایه های دانشگاه از احوال آن بیخبر نباشند و خودشان تبدیل شوند به رسانه. حال خوب دانشگاه، دانشجویان نخبه و فعال آن را از نزدیک ببینند و مطمئن شوند که دانشگاه تا چه حد در خدمت جامعه است؟ این یک طرفه هم نیست. دانشجوها هم از دل همین محفل و تعامل، خودشان را زودتر برای خدمت به جامعه آماده می کنند.
از سجده شکر تا شادی عید
این سومین برنامه است که دربهای دانشگاه شریف به روی مردم باز کرده. طهماسبی درباره آن می گوید: «راهپیمایی 22بهمن بعد از آن روزهای پر تب و تاب پاییزی و زمستانی کشور در سال 1401، درهای دانشگاه را برای اولین بار به روی مردم باز کردیم. گروه های مختلف مردمی برای اقامه نماز جماعت وارد دانشگاه می شدند و سه بار نماز به امامت معممین مختلف برای مردم برگزار شد. اغراق نیست بگویم که میزبان بیش از 15 هزار نمازگزار بودیم. بعضی حتی گریه می کردند و سجده شکر بجا می آوردند. می گفتند به خاطر آن اتفاقات نگران بودند و باورشان نمی شد که حالا توی همین دانشگاه و صف به صف کنار هم، نماز بخوانند. شکر می کردند که خدا فتنه ضدانقلاب را که می خواست به نام دانشجو و دانشگاه تمام کند، خنثی کرد و حالا در جشن پیروزی انقلاب شرکت می کردند.» این اتفاق، امیدواری خوبی بوده برای برداشتن قدم بعدی برای مردمی تر شدن. او می گوید: «نیمه شعبان، مصادف اسفندماه سال گذشته در محله بنر نصب کردیم و حدود 500 کارت دعوت به دست اهالی رسید تا بیایند اینجا و در جشن ما شرکت کنند. دانشگاه، نهادهای دولتی و امنیتی هم مصمم و مطمئن کنارمان ایستادند. حالا در غدیر یک قدم فراتر برداشتیم، کار را با نظارت و همراهی سپردیم به خودم مردم.»
ماشین گل زده در خدمت آقا داماد!
طهماسبی درباره فراخوانی که از آن استقبال شده، می گوید: «وقتی فراخوان برای غدیر دادیم. مراجعات بیش از تصور ما بود. بنابه محدود بودن جا و امکانات، به ناچار تعدادی را انتخاب کردیم. نوع مراجعه و پیشنهادها واقعاً جالب بود. یک خانم میانسال از خانه پارچ و لیوان آورده بود و یک غرفه در اختیار داشت. خودجوش و کاملاً مخلصانه کار می کرد. نذری توزیع شربت داشت و آن را به خوبی در محوطه داخلی دانشگاه انجام داد. آقایی از کسبه محله در قالب پویش #فقط_بعشق_علی کار جالبی انجام داد. نمایشگاه اتوموبیل داشت و نام چند زوج جوان که به زودی قصد برگزاری مراسم و مشکل مالی هم داشتند، نوشت تا ماشین گل زده عروسی شان را امانت دهد و تقبل کند. چند پزشک داوطلب هم داشتیم که با معاینه، تست قند و فشارخون، وضعیت سلامت مردم را بررسی می کردند.» می گوید که غرفه های مردمی خیلی جذاب بودند: «مثلاً حتی یک غرفه بین مردم باقالی پخته خانگی توزیع می کرد. یک غرفه کوچک جشن های کوتاه و مولودی خوانی داشت تا گروه های مختلف مردمی که در امتداد جشن ده کیلومتری سری هم به ما زده بودند، بی بهره نمانند و حالشان خوب شود. به زودی از عوامل غرفه های برتر تجلیل می کنیم چون اینها هم همسایه های ارزشمند ما هستند هم سرمایه های اجتماعی باارزش برای ما.»
همه چیز مرتب بود!
بالاخره حضور مردمی در دانشگاه در کنار همه حسن هایی که دارد، نیاز به رعایت برخی نکات دیگر هم دارد به خصوص با توجه به اتفاقات سال قبل و احتمال بعضی غرض ورزی های رسانه ای و... در این باره هم اعضای این حرکت دانشجویی دقیق بوده اند. به گفته بانیان برنامه نیروی انتظامی، ماشین های امداد و نجات و عواملی که می توانند امنیت و سلامت چنین برنامه هایی و مردم را تأمین کنند در محوطه بیرونی و نزدیک دانشگاه حضور داشتند تا مهمانان جشن در امن و امان شادی کنند. دانشجویان هم خودشان مسئولیت رسیدگی به غرفه ها را داشتند. البته که افرادی که غرفه دریافت کرده بودند، قبلاً درباره ضوابط لازم، اطلاع داشتند.»
مولا، محور وحدت و رفاقت
حضرت علی(ع)، مظهر امنیت و اتحاد شیعیان است. بالاخره مانند هر جامعه دیگری در جامعه ما هم در بعضی زمینه ها تفاوت نظرها و سلائق مختلف اجتماعی وجود دارد. جامعه کوچک دانشگاه هم. جشن ولایت علوی اما همان خرده سوءتفاهم، دلگیری و دوری ها را هم تا حدی کمرنگ کرد. طهماسبی می گوید: «عشق مولا، محور وحدت و الفت قلوب است. بعضی دانشجویان که نگاه های متفاوتی داشتند وقتی دیدند مردم برای این جشن پای کار آمده اند، عقب نماندند. در کنار بقیه هم دانشگاهی و دوستانشان که شاید تفاوت هایی در ظاهر و عقیده هم با هم داشته باشند، ایستادند. مثلاً دانشجویی داریم که غرفه خیریه داشت با ظاهر و تیپی امروزی. معمولاً تا ماه محرم و صفر می شود یا چنین مناسبت هایی یک عده می آیند در فضای مجازی بحث می کنند که چرا هیئتی ها پول مراسم را خرج فقرا نمی کنند؟ آن دانشجو، اتفاقاً اینجا بهتر از هرجا دید که هیئتی ها هم شادی کردند و جشن گرفتند هم به نیازمندان به خوبی کمک کردند. به نظرم برای برنامه های بعدی، خودش بهترین دعوت کننده از دوستان دانشجوی دیگر با تیپ و عقیده نزدیک به خودش باشد.»
مهاجرت می کنم، مهاجرت نمی کنم...
درهای باز دانشگاه شریف برای دانشجویان و مردم، برکت های دیگری هم داشته. برای مثال مردم در اقدامی نمادین در پویش «تا پای جان با قرآن» شرکت کرده اند. هرکدام با ثبت اثر انگشتشان در دیوارنگاره، خودشان را حامی و پیرو قرآن اعلام و از هتاک به قرآن سوئدی اعلام برائت کرده اند. غرفه نامه ای برای امام نجف هم کم جذاب نبوده. مردم دلنوشته هایی برای امیرالمومنین(ع) نوشته اند که یک گروه دانشجویی آن را به نجف، بارگاه علوی می برند تا به داخل ضریح بیندازند. در قسمتی دیگر هم اما موضوعی روز برای مردم جذاب بود. عده ای قلم به دست گرفتند پای دیوار «من و مهاجرت» نوشتند و امضاء کردند. ماجرا از این قرار بود که این دیواره دو قسمت داشت. مهاجرت می کنم و مهاجرت نمی کنم. هر کس زیر قسمت مربوط دلایل خودش را می نوشت و امضاء می کرد. دلایلی که قرار است یک گروه پژوهش کنند درباره شان.
شهادت، اجر خدمت صادقانه
غرفه شهید اقتدار وطن هم کم حال و هوای برنامه را معنوی نکرد. شهید «احسان قدبیگی» از فارغ التحصیلان ممتاز رشته مکانیک دانشگاه شریف که خردادماه سال گذشته در سانحه ای که در پارچین رخ داد، به شهادت رسید. اینجا دانشجویان دانشگاه با در دست داشتن عکس او روایت زندگی اش را برای مردم نقل می کردند: «به این هم دانشگاهی و رفیق نخبه ما خیلی ها گفتند که می توانی به خارج از کشور مهاجرت کنی و او می گفت که من فرزند همین آب و خاکم. می مانم و به مردم کشورم خدمت می کنم.» اینجا دیگر لازم نبود کسی سرک بکشد و کنجکاوانه از خودش بپرسد پشت درهای دانشگاه چه خبر است؟ اهالی جامعه، مردم و همسایه های دانشگاه مهمان دانشگاه که نه! میزبان بودند. چه جمله ای شیرین تر از اینکه از این به بعد وقتی از یکی از آنها بپرسند، کجایی بگوید: «همین جا در دانشگاه محله مان، شهرمان، در جشن میلاد امام حسن(ع)، یادواره شهدا یا...»
پایان پیام/
نظر خود را بنویسید